آموزه های علمی-دینی

اللهم عجل لمولانا المهدی الفرج

آموزه های علمی-دینی

اللهم عجل لمولانا المهدی الفرج

برای آموزه های دینی وقت کم گذاشتیم که اینچنین بیگانگان بر آن میتازند و تخریبش میکنند ، اگرچه والله متم نوره و لو کره المشرکون بر عالم مهر خورده ولی وظیفه ما در طول اراده پروردگار رخ نمایان کرده ، طلب العلم فریضة علی کل مومن و مومنة.
والسلام علی من التبع الهدی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

ناسیونالیسم( ملی گرایی) 1

جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۲۳ ق.ظ


بسمه تعالی به نستعین

 

            قبل از اینکه مطلبی مطرح شود باید گفت : فرق است میان تحلیلهایی که در مورد یک جریان ارائه میدهند و واقعیاتی که مشترک است بین آنان که در تحلیل اختلاف دارند ، یعنی چه بی خدا ، چه ملی گرا و چه متدین در قبول این واقعیت ملزم بوده و آن را پذیرفته اند اما در مقابل تحلیل به معنای چرایی و چیستی و هر آنچه به چشم ظاهر نمیآید به کار میرود و گاهی اوقات میشود شخص از جدا سازی این دو امر غافل میماند این نکته هم باید مورد توجه قرار گیرد که در بحث های علمی اول باید مشترکات و واقعیات را بیان کرده و بعد تحلیلی از آن ارائه دهیم یا تحلیلی را رد کنیم.

        در بحث ملی گراها و ناسیونالیست ها تحلیل های مختلفی ارائه شده پس اول کلی تحلیل ها و نظرات را بیان کرده و بعد از آن به سراغ ارائه مشترکات و واقعیات تاریخی رفته تا صحت و سقم پایانی این نوع تحلیلها را برسی کنیم.

       انسانها یا بی دینند یا دین دار و هر کدام یا عرق ناسیونالیسمی دارند یا ندارند ، فعلا بحث اصلی بر سر آنهایی است که با عرق ناسیونالیسمی خود میخواهند با دین و دینداری مبارزه کنند

       برای بررسی دیدگاههای مختلف اول نگاهی به کتاب ریاضیات سال 1356 که کتابیست برای یک سال قبل از انقلاب و وزمان پهلوی و نویسده آن چهار نفرند یکی از آن ها پرویز شهریاری است که برایش یادنامه گرفتند و ظاهرا زرتشتیست وهم چنین غلامرضا عسجدی که کتابهای نسبیت انیشتین را در قدیم ترجمه کرده.

       در این کتاب صفحه 255 در بخش پانزده ( درباره ریاضیات ) که در آن توضیحی از ریاضیات محض و چیستی آن داده و بیان میکند این نوع ریاضیات در چه جایگاهی بود و به چه درد میخورد و در ادامه مینویسد که "سهم کشور ما در پیشرفت ریاضیات بسیار زیاد بوده" و این یکی از واقعیاتی است که کسی منکر آن نبوده و نیست در حقیقت قابل انکار نیست و بعد از آن توضیح میدهد " ریاضیات در کشور ما سابقه طولانی دارد و آثار ریاضی بسیار کمی از قبل از اسلام به جای مانده است " در همان وهله اول این سوال به ذهن میرسد که آیا اسلام تاثیری در این کم یابی دارد یا نه ؟ و از این جاست که تحلیل ها شروع میشود . اگر چه ما قائلیم به اینکه واقعا قبل از اسلام کم بوده نه اینکه نبوده بلکه حکیم سبزواری در مورد حکمای فرس مینویسد : حکماء پهلوی کلماتی دارند که در کلمات حکماء یونان پیدا نمیشود و این به این معنی نیست که تمام این پیشینه با آمدن اسلام از بین رفت بلکه تازه نخبگان ایرانی دیدند اسلام بالاتر از آنچه که داشتند را برایشان آورده و بعد از آن بود که شکوفایی علمی شروع شد  و همین بود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به سلمان فرمودند "اگر علم در ثریا هم بادشد مردانی از فارس به آن میرسند " چون استعداد و زمینه پیشرفت ایرانیان را میدیدند اینگونه فرمودند و لکن ممکن است اینگونه هم تحلیل کنیم و بگوییم دلیل امر این است که مسلمانان آمدند و کتابخانه ها را آتش زدند و بردند ورفتند !! جدای از این که شهید مطهری در کتاب خود ثابت میکنند که شواهدی در دست نداریم که اثبات کند کتابخانه ای در حمله اسلام به ایران آتش گرفته باشد جدای از این و بنابر این فرض که این امر تاریخی و مسلم است ولکن مگر فرهنگ و علم یک ملت فقط به کتابخانه های آن وابسته است که اگر کتاب های آنان از بین رفت چیزی برای عرضه نداشته باشند  و آیا علماء و معلمین مرده یا زمین گیر شده بودند که نتوانستند بپردازند به نوشتن وآموزش دادن  فرهنگی که داشتند.      

       مسعودی مردم شناس قرن سوم و چهارم مینویسد "من خودم کتاب هایی را در شیراز دیدم قدیمی و برای قبل از اسلام" ، اگر ایرانی ها یک ذره از عرق ملی که هم اکنون رایج شده را داشتند چرا آنوقت که آل بویه که قومی ایرانی بودند حکومت را به دست گرفتند کتابهای اجداد خود را زنده نکردن و فرهنگ ایرانی گری را بر نگرداندند پس باید تقصیر را بر گردن اجداد نا اهل خود بگذاریم که به همین سادگی تمدن و فرهنگ ریشه دار این مرز و بوم را به ارزن ترسی فروختند البته بعدا شاهد تاریخی خواهیم آورد که دقیقا بر عکس بوده یعنی بعد از ورود اسلام به ایران بود که ذوق ایرانی شکوفا شد و شد پیشرفت..

       کتابیست به نام فلسفه علم در قرن بیستم نویسنده دونالد گیلست و ترجمه حسن میانداری ایشان وقتی میخواسته این کتاب را ترجمه کند نامه اجازه ای برای نویسنده نوشته است و نویسنده در جواب مقدمه ای نوشته و در آن از ایرانیها بسیار تمجید میکند و منصفانه و بی طرف شروع میکند به تحلیلی از ایران و میگوید آنها هم فرهنگ متمدن ایرانی داشتند و هم دینی به نام اسلام به آنها رسید و وزین بودن زبان عربی را دیدند ایشان میگوید تمام نوابغ ایران ( که ما بعدا بر سخنش شاهد می آوریم) بین ادب و علم جدا کردند ، زبان پارسی را زبان ادب و زبان عربی را زبان علم قرار دادند و در ادامه مینویسد : من پیشنهادم این است که این کار نوابغ ایرانی جهانی سازی شود.

       درست میگوید در عین حالی که بیشترین و بهترین اشعار فارسی و ادبی را نوشتند کتاب های علمی خود را به زبان عربی به رشته تحریر در آوردند و اندک کتاب علمی ثقیلی پیدا میکنید که در آن دوره به زبان فارسی نگاشته شده باشد.

       اما در کتاب ریاضی به گونه ای دیگر تحلیل میکند و مینویسد : "پس از اسلام در قرن های اول و دوم ایرانی ها خود را با شرایط جدید تطبیق میدادند و تمام زیرکی خود را در راه دفع تسلط بیگانه و حفظ قومیت ایرانی متمرکز کردند " و این به این معنی است که ایرانیان اصلا برای علم و فرهنگ خود کاری نکردند و کتابی ننوشتند و استنساخ نکردند در حالی که پر واضح است اگر قومی بخواهد فرهنگ و تمدن و علوم گذشته خود را حفظ کنند منتظر نمیمانند تا نسل بعدی ( آنهم دو قرن ) بدون دانش و فرهنگ بیاید بلکه اولین و مهمترین کار ، نگهداشتن و نوشتن کتب علمی و فرهنگی است تا به آیندگان برسد.

      به نظر میرسد وقفه دو قرنی علم در ایران به خاطر آشنایی دقیق از فرامین و معلرف اسلامی بوده تا پله ای شود برای پرش و جهش علمی.

      و بعضا دست به دامن اهل بیت شدن ایرانیان را حربه زیرکانه ایرانیان میدانند به این ترتیب که چون میدانستند اصل اسلام سنی گری است میخواستند زیر پرچم اهل بیت اسلام را بکوبند! در حالی که اگر اینگونه بود نوابغ و اسطوره هلای ایرانی وقتی به حکومت رسیدند و ایرانی جماعت بر اسلام حاکم شد ترویج گسترده تشیع نمیکردند بلکه از راس اسلام را میکوبیدن و یاد و خاطره و علم و فرهنگ پیشینیان خود را زنده میکردند به نحوی که در برابر اسلام قرار بگیرند. (که بعدا شواهدش خواهد آمد).

       در ادامه مطلبی در کتاب ریاضی میبینیم که قابل تامل است ، مینویسد: در اینجا به یک نکته مهم اشاره میکنیم و آن اینکه غربیها در تاریخ علوم یا فرهنگنامه هایی که نوشته اند اگر به سهم ملل مشرق توجه کرده باشند ، دانشمندان ایرانی را جزو دانشمندان اسلامی یا دانشمندان عرب یاد کرده اند .

      این مطلب قابل راستی آزماییست که مگر دانشمندان غرب فرق بین فارس و عرب نمیگذاشتند و نمی فهمیدند که این ها در مقابل اسلام ستیزه گرانه ایستاده بودند و تمایل به دین و مذهب نداشتند و این کتابها را از روی جبر و ناخرسندی نوشتند؟

      نه اینگونه نبود ایشان بالعیان میدیدند که کتابهای علمی ایرانی سراپا دین است و خدا باوری از نوعی که اسلام به آنان هدیه کرده و طوری از آن استقبال کردند که تسلطشان حتی بر زبان اسلام به گونه ای شد که تشخیص اینکه نویسنده ی کتاب عرب است یا فارس بسیار دشوار بود .

      خلاصه در تحلیل نهایی میگوید: "ایرانیها برای انجام چنین کرداری مجبور بودند" ؛ کجا مجبور بودند کدام یک از ایشان به خاطر نوشتن کتابی با زبان فارسی کشته شد تا بگوییم مجبورشان کردند ، خیلی از آنها کتاب های مختصری با زبان فارسی داشتند کدامشان را عقاب کردند که چرا با زبان عربی کتاب ننوشتی.

      این افراد فقط دو نفر را در تاریخ پیدا کرده اند که بتوانند نسبت بی دینی به آنها بزنند یکی محمد بن زکریای رازی کاشف الکل و دیگری خیام و دیگر هیچ . هر چه در چنطه دارند را بیرون بریزند همین دو را باز با نسبتهای دروغین دارند و بس ، خواجه نصیر الدین طوسی بزرگ نابغه ی ایران که چقدر مقالات ریاضی و علمی در فنون مختلف دارد را ندیده اند؟! که در وصیت خود مینویسد بر روی قبرم حک کنید و کلبهم باسط ذراعیه بالوسیط ( آیا نمیدانست با چنین کاری عالم را متحیر میکند ) یا ابن هیثم بصری در فیزیک و نور چندین نظریه دارد در عین حالی که شیعه بود و به همین دلیل از این شهر به آن شهر فرار میکرد تا کشته نشود .

      همان زکریای رازی در زمان ساسانیانی زندگی میکرد که در نقل های تاریخی دارد برای نوشتن به زبان فارسی جایزه می دادند در عین حال می بینیم که تمام کتاب های خود را به عربی نوشته است یا همان خیام به فارسی شعر سروده که به قول آنها بعد ازمرگش انتشار پیدا کرده خب آیا نمیتوانست کتابهای علمی خود را به فارسی بنویسد و وصیت کند که بعد از مرگش آن ها را منتشر کنند .

       آیا این نابغه ها نمی فهمیدند که با این کارشان هر چه ذخیره و علوم ایران و ایرانی است را به پای عرب و اسلام خرج کرده اند و فرهنگ و علم را از نام ایرانی برداشته اند .

      مرحله مهمی که در پیش است این خواهد بود که از تاریخ شواهد متقن و مسلم بیاوریم که شک و تردیدی در آن راه نداشته باشد و بعد به تحلیل تک تک آنها بپردازیم.



ادامه دارد...

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی